ژابیز

اشکی که چوب هنگام سوختن می ریزد

ژابیز

اشکی که چوب هنگام سوختن می ریزد

در ازل پرتوحسنت ز تجلی دم زد(1)

این نوشته تفسیری است از بیت اعجاز آمیز حافظ:

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد                   عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد


عراق وفارس گرفتی به شعر خوش حافظ               بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است

به حق که رمز مانگاری حافظ کلام عرشی اوست و گزاف نیست که بگوییم حافظ یکی از بزرگترین مفسران قرآن می باشد.

از آن جایی که بنده یکی از مریدان اندیشه ی قرآنی حافظ هستم تصمیم گرفتم درباب معرفی ایشان

کلامی چند حول یکی از ابیات عرشی حضرتش بنویسم.البته این نوشته چیزی جز نقل سخنان حضرت علامه طباطبایی(قدس سره) واستاد دینانی نیست.

ضمنا این نوشته در دوقسمت و طی دو روز خدمت همه حافظ دوستان ارائه خواهد شد.                                         

درازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد 

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد


معنای وا‍ژه ازل:

1. معنای متعارف : گذشته خیلی دور    2. معنای اصلی:وقتی که زمان نبود ، زمان بی زمانی (این مفهوم غیرقابل تصور است)

نکته : ازل یکی از صفات خداوند است  یعنی تنها وجود ازلی حق تعالی می باشد . از آن جایی که اصولا زمان برما عبور می کند و نه بر ذات اقدس الهی ، نمی توان مفهوم ازل را متصور بود یا آن را اندازه گرفت.

توجه : همه موجودات عالم از جمله زمان باطن (سطوحی مختلف) دارند .  ازل در حقیقت  باطنِ باطنِ باطنِ زمان است!!

سطوح زمان: 4.زمان    3.دهر 2.سرمد  1.ازل

فجر ازل: نخستین چیزی که در هستی وجود داشته است فجر ازل بوده است یعنی زمان که قرآن از آن این چنین یاد می کند:

" کان الله و لم یکن معه شیٌ " : زمانی که خدا بود و دیگر هیچ.

خالی از لطف نیست که این نکته را هم بگویم که از عشق نیز به عنوان فجر ازل یاد می شود.

پرتو:اثری است از نور که دیده می شود . اصولا می توان گفت که وجود خداوند نورمطلق است واین نور معنوی بوده و حسی نیست. نورمطلق تنها با عقل(عقل سلیم) ادراک می شود . اما در حقیقت کل کاینات پرتوی ازنورمطلق(حق تعالی) است که دیده می شود(همان چیزی که در ازل تجلی یافت).


حسن:حسن یک ویژگی دارد که آن را از زیبایی جدا می کند و این ویژگی ظهور است که خصلت ذاتی آن معرفت می باشد! عبارت "ظهور معرفت" را می توان در یک جمله این چنین گشود که:

عالم بما تجلی حق(از دید انسان کامل یعنی پیامبران و امامان و اولیاءالله) چیزی جز حق نیست!

و بما هو فیه(از دید مردم عادی)عالم است و بس!

توجه شود که حسن حضرت حق زیبابی مطلق است وتمام زیبایی های این جهان جلوه ای از این حسن می باشد.زیبایی مطلق دیدنی نیست وفقط پرتوش را می توان حس کرد.


تجلی:از واژگان بدیع و تازه می توان به عنوان هم ارز تجلی (دراین بیت حافظ) یادکرد! عالم تجلی خداون است زیرا آفرینش آن هیچ سابقه ای نداشته وابداعی است از سوی باری تعالی.

توجه: دم زدن تجلی یعنی حق تعالی در ازل فقط یک فروغ داشت!فروغی به طول یک لحظه!!


معنای نهایی مصراع نخست بیت:


هستی با تمام عظمتش در اثر جلوه ای به طول یک لحظه (در ازل) از سوی حضرت حق پدید آمد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد